یکشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۲

من اصلا شانس ندارم ........
کلی خوشحال بودم که آموزشی آسون بود . ولی حالا که تقسیم شدیم می بینم که افتادم تو پادگان فرماندهی سپاه .
جایی که دفتر صفوی (فرمانده سپاه ) و بقیه است . به همین خاطر اینجا اصلا به سادگی آموزشی نیست .
مخصوصا با اون مسئول عوضی و زیرآب زنی که گیر ما اومده ....
امروز تا یک سرگرده رو دید شروع کرد زیر آب ما رو زدن که اینها بدترین افسرهایی هستند که تا حالا ما داشتیم و از این حرفا . حالم به هم خورد ازش . موقع اومدن هم به دژبانه گفت ما رو زودتر از 3 خلاص نکنه . باز خوبه دژبانه آدم بود و ما رو تا 14:15 بیشتر نگه نداشت .

یک نکته جالب :
نمی دونم تو مساجد و نماز جمعه تکبیر و شعار مردم رو دیدید یا نه ؟
جزء تفکیک ناپذیر این شعارها مرگ بر ضد ولایت فقیه است . ولی چیزی که خیلی جالب بود اینه که تو پادگان آموزشی ما خبری از این شعار نیست . اصلا بعد از نماز کسی تکبیر نمی گه . تنها شعاری هم که ما می دادیم موقع رژه بود که می گفتیم الله اکبر .... پاینده رهبر
و تکبیر هم به شکل الله اکبر ... خامنه ای رهبر بود . در حالی که من فکر می کردم تو سپاه باید شعارهای خیلی تندی بشنوم .ولی این طور نبود ...

هیچ نظری موجود نیست: