دلايل زيادي براي شروع دوستي و ادامه اون وجود داره .
يك وقت ممكنه دوستي بر اساس منافع مشترك مالي باشه (شراكت).
يك وقت ممكنه دوستي براي دو طرف آرامش بخش باشه.
يك وقت ممكنه دوستي بر اساس نياز دو طرف به هم باشه .
يك وقت ممكنه دوستي بر اساس علاقه دو طرف به هم به وجود بياد.
ممكنه دوستي بر اساس احترام متقابل طرفين به هم به وجود بياد .
و و و ...
ولي اگر دوستي هيچ فايده و سودي براي كسي نداشته باشه آيا بايد ادامه پيدا كنه ؟
--------------------------------------------------------------
من روحيه اي دارم كه دلم مي خواد با همه كس دوست باشم و هيچ خاطره بدي از من تو ذهن هيچ كس نباشه . دلم مي خواد اگر كسي رو بعد از چند سال ديدم باز هم با هم احساس صميميت داشته باشه و من رو هم جزو دوستان خودش بدونه
تو شركتي كه هستم همكاري دارم كه دقيقا كنار هم مي نشينيم. ما با هم هيچ شباهتي از نظر خط فكري نداريم و در 90 درصد موارد متضاد فكر مي كنيم .با اين وجود به خاطر همين روحيه تو چند ماهي كه كنار هم نشستيم تمام سعيم رو كردم تا بهش نزديك بشم و نگذاشتم اختلافات عقيدتي بين ما نمود داشته باشه. خدا وكيلي كم هم تلاش نكردم . تو اوج فشار كاري خودم هميشه وقتي رو براي اون خالي مي كردم تا براش ويندوز نصب كنم ، شپش هاي كامپيوترش رو بكشم !!! اشكالات نرم افزارش رو برطرف كنم و ...
در عوض چون اين آقا تنها كسيه كه تو شركت كيهان مي خونه ، من روزنامه اش رو از روي ميز (نه از تو كمدش) بر مي داشتم كه البته اون هم هميشه غرغري نثار من مي كرد كه من جدي نمي گرفتم . ولي بعد از اينكه براي نرم افزار sap2000 v 10 كه مشكل پيدا كرده بود نزديك 5 6 ساعت وقت گذاشتم و آخر مشكلش رو 3 ساعت بعد از رفتن خودش پيدا كردم (ساعت 8 شب) ، بهش گفتم كه به ازاي اين كار اون ديگه نبايد بابت اينكه روزنامه اش رو از رو ميزش بر مي دارم و مي خوانم غر بزنه . ولي اون نه تنها قبول نكرد كه فرداي همون روز واقعا روزنامه رو از تو دستم كشيد و بهم گفت " از اين به بعد روزنامه رو فقط ظهرها بر مي داري . اون هم حتما بايد اجازه بگيري " . خيلي آتش گرفتم . واقعا جواب تلاش من اين نبود . براي همين تصميم گرفتم دوستي يك طرفه بينمون رو قطع كنم و با اون فقط در حد يك همكار ارتباط داشته باشم و نه بيشتر . چون در اين مورد به نتيجه رسيدم كه اين دوستي فقط زحمتش براي من مي مونه و كوچكترين فايده اي براي من نداره .
دوم اينكه فهميدم خاكي بودن در برابر كساني كه انگار از دماغ فيل افتاده اند نه تنها درست نيست ، بلكه فقط باعث مي شه شخصيت آدم لگد مال غرور احمقانه اين آدمها بشه..
سهشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
Keyhan arzeshe shishe pak kardan ham nadareh che berese be khundan!!
ارسال یک نظر