شنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۲

اين پليس‌هاي موتور جمع كن هم كابوسي شدند براي ما . حالا من چند روزيه وقت نمي‌كنم برم دنبال گواهينامه . اينا هم چپ و راست دارند موتورها رو جمع مي‌كنند.
امروز دوباره ميدون فردوسي كفي گذاشته بودند براي جمع كردن موتورهاي بدبخت.
من كه ديدم اوضاع اين جوريه داشتم يواشكي مي‌رفتم طرف انقلاب كه ديدم يك پليس وايستاده تو ورودي انقلاب. ديگه داشتم رد مي‌شدم كه يهويي يه آقايه پريد جلوم . البته دلتون براي اون آقا نسوزه ها . هيكلي كه اون داشت من و موتورم با هم نداشتيم.
خلاصه اين آقاهه يك لحظه عرض خيابون رو با هيكل ورزشكاريش پركرد. ولي خوشبختانه زود پريد كنار.
من به خاطر اون پليسه بدون توقف عبور كردم كه يك لحظه متوجه شدم انگار اون پليسه منتظر توقف من بوده كه گيرم بندازه. چون يك لحظه انگار مي خواست بپره ، ولي وقتي ديد من نمي‌ايستم بي‌خيال شد.

هیچ نظری موجود نیست: