شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۳

با دريا(عزيز دلم) پريروز بعد از کلي گردش ، خواستيم شام بخوريم. ولي هيچ جا باز نبود. بالاخره ميدان ولي عصر ساندويچي هايدا رو که هنوز سرويس مي داد رفتيم. آخه ساعت يک ربع بعد از نيمه شب بود. کلي داشتيم از شام خوشمزه لذت مي برديم که يه دفعه گشت نيروي انتظامي اومد و گير داد به صاحب مغازه که چرا هنوز بازه . در حالي که مغازه پر از مشتري و عموما هم خانواده بود. خلاصه يکي به دو بين مامور و صاحب مغازه و داد و بيداد و خلاصه صاحب مغازه رو بردند. تنها دليلش هم قانون مسخره اي هست که تو تهران کارکردن مغازه ها بعد از نيمه شب ممنوعه ....

طرف کلاس رقص مي گذاره . بعد ۱ ماه ورشکست مي شه .وقتي مي آيند تحقيق ، مي بينند يارو سر کلاس شاباش مي داده !!!

امروز باز رفتم سراغ همت يار . اونقدر از حرفاش حرص خوردم که فکر کنم ۴ ۵ تا موهام سفيد شد

۱ نظر:

پانته‌آ گفت...

مبارکه! از همه مهمتر مبارکه که دوباره مينويسی! مدتی خبری ازت نبود. لينکت رو هم عوض کردم.

از کی تا حالا باز بودن مغازه‌ها در تهران بعد از نيمه‌شب ممنوع شده؟ دليلش چيه؟

همت‌يار کيه؟

ضمناً بايد تنظيم کامنتهات رو عوض کنی تا کسانی که در بلاگر عضو نيستند هم بتونند برات پيام بذارند.

کلاً فکر ميکنم پيامگير بلاگر هنوز چندان جالب نيست، به خصوص به درد فارسی نوشتن نميخوره.