تقديم به اوني که تو دلم خونه داره :
شهريار قلب من ، اي از تو روشن ديده ام
صدهزاران نور رنگي در دو چشمت ديده ام
خواب ديدم دي که خرمن خرمن از نور و طلا
درميان خرمن گيسوي تو پاشيده ام
چون پريدم من ز خواب خوش به ناگه چشم تو
همچو خورشيدي چراغان کرد هر آيينه ام
پر تپش شد قلب من از ديدنت اي شاه دل
همچو آهويي گريزان شد درون سينه ام
مست و ديوانه شدم در شام تارم چون سها
باز پيش من بيا ، روشن نما آدينه ام
آدينه - 29 آبان 1383
جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر