شنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۲

مي دونم اين روزها تو شهر اطلاعيه صعود سراسري سپاهيان و بسيجيان ( ١٤٠٠٠ نفري ) به قله سبلان و يک ميليون نفر به قلل سراسر کشور رو ديديد يا نه ؟
پارسال همين موقع ها يک اقدام مشابه انجام شد و آقايان در يک اقدام نمايشي برنامه صعود به دماوند و قلل سراسر کشور رو اجرا کردند. منتها اين کار اونها منجر به يک فاجعه شد. چون کوهنوردهايي که بعد از اونها به دماوند صعود کردند ديدند که سرتاسر دماوند پر از آشغالهايي شده بود که اونها ريخته بودند.
مي گفتند بارگاه سوم که پناهگاه جبهه جنوبي دماونده تا يکي ده هفته از بوي تعفن کثافتکاري اونها که کنار پناهگاه خودشون رو راحت کرده بودند غير قابل تحمل شده بود.
از همه بدتر اينکه اين صعود رو اونها از ١٦ جبهه مختلف به دماوند انجام دادند. آخه کوهنوردها همه تا اونجا که مي تونستند مسيرهاي اصلي دماوند رو پاکسازي کردند . ولي مسيرهاي فرعي که سال تا سال کسي از اونها عبور نمي کنه چي ؟
خلاصه سمبل ايران با اين شيرين کاري اونها تا مدتها آلوده مي مونه.
حالا اين حضرات مي خواند سبلان عزيز رو هم قرباني اين شيرين کاري خودشون بکنند.
اين براي من واقعا غير قابل تحمله. ولي من غير از اينکه اينجا اعتراضم رو نشون بدم چي کار مي تونم بکنم ؟
شما هم اگر به اين کار اعتراض داريد اين موضوع رو تو بلاگتون منعکس کنيد . شايد فرجي شد ...
و در آخر حرفهاي حسين :
سلام
ميخواستم يک چيزي بپرسم ؟
شده شما جايي بريد ولي دلتان جاي ديگر باشد . براي من که پيش نيامده چون من معتقدم هر جا که دل باشه خوشي اونجاست مگه نه؟
و اما اين کوهمرد عاشق شما بدون عزيز دلش (مثلا) رفت کوه
امضا : عزيز دل حسين

هیچ نظری موجود نیست: