پنجشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۵

آرزو

چند وقتيه حس مي کنم دارم از زندگي جا مي مونم . دوست دارم يک تحرک دوباره تو زندگيم درست شه . دوست دارم خودم رو بکشم بالا . چيزهايي رو که دوست دارم شروع کنم . زبان بخونم . نرم افزارهاي جديد رو کار کنم . ورزش کنم . دنبال سه تار برم . کتابهاي دانشگاهم رو دوباره مرور کنم . درسم رو ادامه بدم . دنبال جامعه مهندسين رو بگيرم و هزار تا ديگه از اين کارها که فقط و فقط تو ذهنم داره رسوب مي کنه .
ولي چه مي شه کرد که چرخ دنده هاي زمان هيچوقت براي روغنکاري متوقف نمي شند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بزن بر طبل بي عاري كه اين هم عالمي دارد