شنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۲

سه‌شنبه با عزيز دلم رفته بوديم پارک ملت . خيلی خوش گذشت . رو يکی از نيمکتها نشسته بوديم و گپ می‌زديم که يک دفعه دو تا دختر خانم اومدند طرفمون. دو تا گل به طرفمون دراز کردند و گفتند اونا رو برای ما آوردند . نمی‌دونيد چقدر خوشحالمون کردند . . از ته دل ...
من همينجا رسما از اون خانمهای محترم تشکر می‌کنم که خاطره به اين قشنگی رو به ما هديه دادند .

هیچ نظری موجود نیست: