دوشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۲

پريشب خواب پدر بزرگ مرحومم رو ديدم .
وقتي بيدار شدم اولش به اين فكر مي كردم كه چي مي شد وقتي سر مزار يك عزيز هستي يك دفعه خودشو ببيني ...
ولي حالا دارم فكر مي كنم خيلي بهتره كه تا وقتي عزيزامونو از دست نداديم سراغ اونا بريم و با مهربوني با اونا جوري برخورد كنيم كه بعدها مدام حسرت اين دوران رو نخوريم ..

هیچ نظری موجود نیست: