نخير .... آقا ما بدجوري طلسم شديم ... دوباره رفتم امتحان دادم براي موتور ... هميشه موقع دور زدن مشكل داشتم . ولي اين بار مثل آب خوردن دور زدم و بدون اينكه پامو بذارم زمين امتحانمو دادم . ولي با كمال تعجب رد شدم . وقتي دليلشو پرسيدم معلوم شد موقع رد شدن از آخرين مانع متوجه نشدم و اونو انداختم .... خيلي دلم سوخت ...
جالب اينه كه ديشب مدام خواب امروز رو مي ديدم . تو خواب مي ديدم دارم امتحان مي دم . ولي افسر مسوول امتحان هي فاصله موانع رو كمتر مي كنه . وقتي رد شدم اونقدر عصباني شدم كه با همون موتور دنبال افسره كرده بودم كه بكشمش .
امروزم دقيقا همون طور شد . افسره اونقدر فاصله مانع ها رو كم كرد كه داد همه در اومد . ولي من نكشتمش . باور كنيد ......
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر