پنجشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۳

حصارک

دوشنبه رفتيم حصارک . همون جاي قبلي . ولي اين بار مسير رو از جلوتر بسته بودند. چاره اي نداشتيم . يا بايد از جاي مسخره دفعه پيش مي رفتيم و يا مي رفتيم بالا و از روي يال مي رفتيم بالا. ما يال رو انتخاب کرديم.ولي بعد از مدتي به يه شيب خاکي سنگريزه اي رسيديم که بايد اريب مي رفتيم. درست پايين جايي که هفته پيش سنگ مي ريخت. با زحمت ردش کرديم. ولي از يه جايي به بعد مسير سنگريزه و خاک نرم بود . بالاي سرمون هم شيب تندي که توي خاک نسبتا سفتي بود. تصميم گرفتيم که از شيب بالا بريم. مسافتي حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر رو توي شيب حدود ۵۰ درجه بالا رفتيم. خيلي سخت بود.ولي وقتي بالا رسيديم بالاي اونجا دانشگاه آزاد بود. واقعا انگار يه شهر بالاي کوه ساختند .
خلاصه بعد از استراحت از جاده صافي راه افتاديم به سمت دره. ۲ ساعتي رفتيم تا به اول جنگلها رسيديم. خيلي خوشگل بود . لب آب جاي باصفايي نشستيم وچاي و غذا که خيلي چسبيد. ساعت ۵ هم برگشتيم به سمت دانشگاه و از جاده آسفالته اون تا نزديکيهاي ده اومديم.برنامه خوبي بود که باعث شد تواناييهامون رو بشناسيم . مخصوصا عزيز دلم که واقعا با توانايي بالاش تو کوهنوردي من رو به تعجب انداخت.خلاصه کلي کوهنورده خانومي من.

مساله اي که از اون روز ذهن من رو پر کرده ساخت دانشگاه ، اونهم بالاي کوهه . آيا واقعا اثرات اين کار بر محيط زيست ارزيابي شده ؟
آيا دفع زباله و فاضلاب يه همچين مجموعه بزرگي پيش بيني شده ؟ واقعا ضرورتي داشت که زمينهاي بکر کوه رو در اين حجم براي احداث دانشگاه تسطيح کنند ؟ اينقدر زمين تو تهران کمه ؟
چه مقدار پوشش گياهي از بين رفته ؟ حالا که ساخته شده زباله اون کجا دفع مي شه ؟ فاضلابش چي ؟ آيا فاضلاب دانشگاه به چشمه هاي کوه که آب فوق العاده گوارايي دارند راه پيدا نمي کنه ؟

مساله اي که من خودم اونجا ديدم آتش زدن حجم عظيمي زباله بود که دقيقا بالاي کوه دود رو به خورد همه مي داد. و زباله هايي که تو دامنه کوه ريخته بود که نشون مي داد زباله هاي دانشگاه بصورت اصولي دفع نمي شه .

هیچ نظری موجود نیست: